معنی مغازه کوچک

حل جدول

مغازه کوچک

دکه


مغازه

دکان


مغازه پنچرگیری

آپاراتی


شاگرد مغازه

میلاو

شاگردانگی، میلاو

پادو، میلاو

پادو

فارسی به انگلیسی

لغت نامه دهخدا

مغازه

مغازه. [م َزَ / زِ](اِ) مأخوذ از ترکی، دکان بزرگ و ترکان این لفظ را از مگازن فرانسه گرفته و فرنگان از مخزن تازی اخذ کرده اند.(ناظم الاطباء). مأخوذ از ماگازن فرانسه و اصل ماگازن مخزن عربی است. دکان.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کلمه ای است مأخوذ از «مخزن » عربی(جای ذخیره) و آن به جائی اطلاق شود که اشیاء و کالاها همچون مواد غذائی و خواربار و جز اینها را در آن بطور منظم جای دهند فروش را مانند مغازه ٔ گندم فروشی، مغازه ٔ پارچه فروشی، مغازه ٔ خواربار و لبنیات فروشی، مغازه ٔ آجیل و شیرینی فروشی.(از لاروس). در تداول فارسی امروز این کلمه معادل دکان به کار می رود. و رجوع به دکان معنی اول شود.


مغازه دار

مغازه دار. [م َ زَ / زِ](نف مرکب) دارنده ٔ مغازه. دکان دار. آنکه صاحب مغازه است.

فرهنگ معین

مغازه

(مَ زِ) [فر.] (اِ.) دکان، انبار.

مترادف و متضاد زبان فارسی

مغازه

بوتیک، حجره، دکان، دکه، فروشگاه، مخزن، انبار

فرهنگ فارسی هوشیار

مغازه

دکان بزرگ


مغازه دار

آنکه صاحب مغازه و دکان باشد

فرهنگ عمید

مغازه

دکان


کوچک

دارای جسم یا اندازۀ اندک: دست‌های کوچک،
(اسم، صفت) آن که سنش کم است، خردسال،
[مجاز] دارای مقام پایین،
[مجاز] بی‌ارزش، پست: آدم کوچک و کوته‌بینی بود،
[مجاز] صفتی که شخص هنگام تواضع به خود می‌دهد، مطیع: من کوچک شما هستم،

فارسی به ایتالیایی

مغازه

negozio

فارسی به آلمانی

مغازه

Geschäft (n), Laden (m), Werkstatt (f)

فارسی به عربی

مغازه دار

صاحب الدکان

معادل ابجد

مغازه کوچک

1102

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری